چهارشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۴

این ماجرای اکبر گنجی از یک نظرهایی خیلی دارد به ضرر اصلاحات می‌شود. چون گنجی در زندان است، خیلی‌ها معذوریت اخلاقی دارند نظرات ضعیف و غیرواقع‌بینانه‌ی او در مانیفست و این جور جاها را نقد کنند. نتیجه این شده که یک عده فکر می‌کنند گنجی یک کتاب نوشته در مورد این که چطور می‌شود ایران را دموکراتیک کرد و تنها چیزی که ما الان کم داریم این است که این کتاب‌ها را بخوانند و به آن‌ها عمل کنند تا فردا ایران بشود جمهوری دموکراتیک.

پنجشنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۴

باز هم به فهم و شعور آن کسی که برای ۵۰ هزار تومان پول می‌رود به کروبی رای می‌دهد. آن‌هایی که تحریم می‌کنند که با دست خودشان، خودشان (و البته بقیه) را می‌اندازند تو چاه. مرده‌شور این تحلیل‌های احمقانه را هم ببرند که می‌گوید همه‌ی این‌ها توطئه هست که هاشمی رای زیادی بیاورد. خدا وکیلی کله‌ی این روشنفکرهای اپوزیسیون ما پر از کاهگل است. شرمنده ولی یک هفته است اعصاب ندارم آن وقت می‌بینم هنوز این تحریمی‌ها از رو که نرفتند همین‌طور هم‌چنان به چرندوپرندگویی‌شان ادامه می‌دهند. پس‌فردا احمدی‌نژاد رییس‌جمهور شد، ببینیم این تحریمی‌ها اصلا دو کلام می‌توانند مثل الان حرف بزنند.

تو را به جدتان بروید به هاشمی رای بدهید. ما این‌جا به لطف سفارت بی‌عرضه صندوقی نیست که رای بدهیم. حتی در اتاوا هم صندوق رای نیست. به جای ما هم باید آدم پیدا کنید. تو را خدا.

دوشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۴

از صندوق رای در تورنتو خبری نیست. سفیر ِ بنده خدا راست می‌گفت. گذاشتن صندوق رای در جایی غیر از سفارت، اجازه‌ی دولتِ کانادا می‌خواهد و به لطفِ ماجرایِ زهرا کاظمی آن قدر روابط ِ ایران و کانادا داغون است که در این چند روزه هیچ جوری نمی‌شود دولت کانادا را راضی کرد. وقتی گروه‌هایِ فعال ایرانی در تورنتو همه‌اش به فکر فلان پیک‌نیک و چهارشنبه‌سوری هستند، آن‌وقت من و خانمم و سبیل‌طلا و یکی دو تا دوست عزیز دیگر می‌شویم نماینده‌یِ گروهی از جامعه‌ی ایرانی تورنتو برای صحبت با وزارت امور خارجه‌ی کانادا! خلاصه سبیل‌طلا امروز صبح توانسته با مسوول کارهای ایران در وزارت امور خارجه صحبت کند و طرف هم گفته که ازش کاری بر نمی‌آید و روابط خراب‌تر از آنی است که بشود در این چند روزه کاری کرد.

یکشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۴

بنده فقط دو روز است که در کفِ نتایج استان اصفهان هستم. یعنی از ۱٫۷ میلیون رای دهنده چطور ۸۰۰ هزار نفر به احمدی‌نژاد رای داده‌اند، ۲۶۰ هزار نفر به هاشمی و ۱۹۰ هزار به معین!! به قول مهرداد، هم فقط جمعیت نجف‌آباد زادگاه معین که در کنترل منتظری هم هست ۳۵۰ هزار نفر است. واجد شرایط می‌شود ۲۵۰ هزار نفر. ۶۰ درصد هم که شرکت کنند می‌شود ۱۵۰ هزار نفر. از این ۱۵۰ هزار تا ۱۰۰ هزار دست‌کم به معین رای داده‌اند. یعنی بقیه‌ی استان اصفهان معین ۹۰ هزار تا رای دارد!!!

شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۴

خب دوستان لوگوی حمایت از هاشمی درست کنند که با این لوگوی حمایت از معین عوض کنیم. باید یک هفته دیگر به هاشمی رای بدهیم که اگر این کار را نکنیم دیگر در آینده اصلا فرصت رای دادن نخواهیم داشت. بر و بچه‌های کانادا هم بیفتند دنبال تماس با وزارت امور خارجه‌ی کانادا و بعد سفارت که بتوانیم به تورنتو و جاهای دیگر صندوق رای بیاوریم.

حضور در انتخابات هفته‌ی آینده بسی واجب‌تر از حضور در انتخابات دیروز است.

چهارشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۴

این اتوبوس ِ راهیانِ معین هم تقریبا پر شده. دو سه تا جا نگه داشتم برای وزیر وکیلی که یک دفعه لحظه‌ی آخر پیدایش شود. جالب این بود که یک هفته‌ی پیش ۱۵ نفر بیشتر نبودیم. ولی در این دو سه روز اخیر بنده همین جور دارم ایمیل یا تلفن می‌گیرم از مشتاقان معین. یک ۴۰ نفری شدیم به اضافه‌ی کلی آدم دیگر که دارند با ماشین می‌آیند. خلاصه اگر بشود تعمیم داد به قولِ -فکر کنم- جلایی‌پور بویِ دوم خرداد می‌آید. تازه رفقا هم دارند با اتوبوس ( شاید هم چهار پنج تا وَن) از مونترال می‌آیند و به ما در انتخابات می‌پیوندند.

سه‌شنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۴

من و بورگان نظامی و علی شوریده هر کداممان یک دوره‌ای در انجمن اسلامی شریف بودیم. الان هم هرکداممون یک جای دنیاییم. یکی دو روز پیش نشستیم با همدیگر کلی حرف زدیم و این شد خلاصه‌ی حرفهایمان. به یاد بیانیه‌های انجمن بخیر!

چرا ما رای مشروط به معین را در برابر دیگر گزینه‌های موجود یعنی تحریم، رای به رفسنجانی و رای به قالیباف بهترین گزینه می دانیم:

۱- رای به معین در برابر تحریم:

- در شرایط فعلی و بر اساس نظرسنجی‌های انجام گرفته مشارکت مردمی بیشتر از ۵۰ درصد خواهد بود. بنابراین تحریم کارکرد مشروعیت‌زدایی خود را به کلی از دست داده است.

- رای مشروط به معین بر اساس برنامه‌های اعلام شده‌ی وی، رای به نظام نیست. رای به معین، رای به تحول در اصلاحات و برتری دادن مصالح مردم بر مصالح نظام است.


۲- رای به معین در برابر رفسنجانی:

- بر اساس آمارهای موجود رای به رفسنجانی به امید بهبود وضعیت اقتصادی اشتباه است. در دوران اصلاحات، بهبود معشیت مردم با وجود چالش‌های ناشی از ورود خیل عظیمی از نیروی کار جوان، پرشتاب‌تر از دوران رفسنجانی بوده است. (به‌ویژه نسبت به دوره‌ی دوم (۷۶-۷۲))

- افزایش‌بهره‌وری اقتصادی و بهبود وضع معیشت مردم بدون ایجاد و حفاظت از فضای رقابت آزاد امکان‌پذیر نیست. رفسنجانی و تیم اقتصادی‌اش، به نام خصوصی‌سازی انحصارات اقتصادی دولتی را به انحصارات خصوصی تبدیل خواهند کرد. انحصارات خصوصی با جلوگیری از شکل‌گیری فضای رقابت آزاد مانعی جدی‌تر از انحصارات دولتی برای پیشرفت اقتصادی و توسعه ایران خواهند بود. تجربه‌ی قدرت‌گيری اقتصادی اطرافيان رفسنجانی در دوران رياست جمهوری وی، مصداق بارز اين ادعاست که آمدن دوباره‌ی رفسنجانی کشور را تبديل به روسیه‌ی دوم خواهد کرد: دولت کوچک به صورت حامی بخش خصوصی فاسد و اقتصاد فلج.

- رای به رفسنجانی برای پرهیز از درگیری‌های سیاسی وکسب آرامش لازم برای ایجاد تحولات تدریجی، یک استراتژی اشتباه است. آرامش مورد نظر رفسنجانی، همچون دوره‌ی دوم ریاست‌جمهوری وی (۷۶-۷۲)، تنها با کوتاه آمدن در برابرتمامی خواسته های جناح انحصارطلب حاصل خواهد شد. در سکوت دوران رفسنجانی تمامی تصمیم‌گیری‌های حیاتی کشور تنها در جهت رضایت ارباب قدرت و پایمال شدن منافع ملی صورت خواهد گرفت.

- اميد بستن به تغيير رفسنجانی در سال‌های پس از رياست‌جمهوری، به بيراهه رفتن است. چرا که اگر می‌گویيم که تيم وی تجربه‌ی اداره‌ی کشور را به دست آورده است، چرا اين امر در ۴ سال دوم محقق نشد. تجربه به خوبی نشان‌دهنده‌ی اين است که رويه‌ی وی در ۴ سال دوم هيچ تفاوتی با ۴ سال اول نداشته است که گام به عقب نيز بوده است. سپردن پست های اقتصادی در دور دوم به افرادی ناکارآمد گواهی بر اين مدعا است.

- ایران نیازمند تغییر و تحول است. با رای به رفسنجانی، تکرار گذشته و به تعویق انداختن تغییرات لازم، نه تنها مشکلی حل نمی شود، بلکه بهبود کشور به تحولات دشوارتر و دردناک‌تری احتیاج خواهد یافت.

- باتوجه به تشتت آرای انحصارگرایان و پایگاه محدود ۲۰ تا ۳۰ درصدی‌شان، به هرصورت، آنها برنده‌ی انتخابات نخواهند بود. بنابراین رای به رفسنجانی برای رفع خطر بازگشت انحصارگرایان اشتباه است.

- بسياری حضور وی را طليعه‌ای برای رابطه با آمريکا می‌دانند. در حالی که تجربه‌ی روابط خارجی ايران در سال ۷۵ که همه‌ی سفيران اروپايی ايران را ترک کردند چنین چیزی را نشان نمی‌دهد. علاوه بر آن در ايران، منافع سياسی و اقتصادی انحصار گرايان در گرو دشمنی با آمريکا است و رفسنجانی کسی است که تا به حال هيچ‌گاه در مقابل انحصارگرايان ايستادگی نکرده است و در نهايت در راستای اهداف آنان گام برداشته است. بنابراين تصور برقراری رابطه با آمريکا از سوی رفسنجانی خطاست.


۳- رای به معین در برابر قالیباف

- رای به قالیباف به امید ایجاد تحول در انحصارگرایان و سوق دادن آنان به سوی افزایش کارآمدی، اشتباه است. رای به قالیباف تنها تایید رفتارهای دیکتاتورمآبانه‌ی بخش انتصابی حکومت بوده، هیچ تحول مثبتی در انحصارگرایان ایجاد نخواهد کرد.

- حتی با فرض وجود توانمندیهای فردی در قالیباف، تیم اجرایی، اقتصادی و اجتماعی وی عقب‌مانده‌ترین نظرات و عملکردها را دارند. دولت قالیباف گزینه‌ی ناآزموده‌ای نیست. ایده‌های افرادی نظیر توکلی و زاکانی در مسایل اقتصادی، اجتماعی و رفتارهای بی‌شرمانه‌ی امثال کوچک زاده، که همگی از اعضای کلیدی تیم قالیباف هستند، شناخته شده می‌باشد.

4- رای به معین و مشکلات پیش روی دولت وی
- مشکلاتی که برای دولت معین، بویژه برای برنامه‌های اعلام‌شده‌ی وی ایجاد خواهد شد، بسیار بیشتر از مشکلات دولت خاتمی خواهد بود. با این حال اگر دولت معین به برنامه‌ی اعلام‌شده‌اش پایبند باشد و برخلاف دولت خاتمی منافع مردم را برتر بر منافع نظام قرار دهد، از ابزارهای بسیار قوی‌تر و کارآمدتری برای رفع مشکلات برخوردار خواهد بود.
- رای به خاتمی، با توجه به افکار و برنامه های وی، قابلیت تعبیر به رای به نظام را داشت. از این رو این رای با وجود تعداد بالای آن، به کار ایجاد تحول در نظام نمی آمد و چندان هم نیامد. رای به معین رای به تحول در نظام است و به کار تحول نظام خواهد آمد.


ما بر اين باوریم که اصلاحات سياسی و اقتصادی در ايران تنها از طريق يک حرکت تدريجی امکان پذير است و رأی ندادن امروز ما به معين به منزله‌ی از بين رفتن تجربيات کسب شده در سال‌های سخت اصلاحات بوده و گامی به عقب محسوب ميشود.

دوشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۴

این نوشته‌ی تفتستان آن‌قدر زیباست که نتوانستم تنها به آن لینک دهم. پس این پایین هم می‌آورمش.

گیرم که به رای ندادن من و تو نظام از مشروعیت افتاد. بعد چه؟ اصلا سلب مشروعیت از یک نظام یعنی چه؟ در نگاه من و تو که دیری است مشروعیتی نیست. به نگاه جهان مگر دل خوش کرده باشیم که به بیراهه ایم، سخت..! به صدای یک بمب دستی مگر همه یاد خانواده و دوست نیفتادیم؟ نکند که حبیب و فرامرز و سپیده و رضا در آن حوالی بوده اند... تهران را که بغداد نمی خواهیم، نه؟ پس به رای ندادن، مشروعیت نداشته را از بین ببریم که چه؟ که در تجربه دوباره حکمرانی پدرخوانده به نافرمانی مدنی همگان دل خوش بداریم؟ من و تو که خوب یادمان هست کوی دانشگاه را... ایستادگان در پیاده رو جنوبی خیابان انقلاب را یادمان رفت؟ ناظران و منتظران را... به همین زودی؟ حقوق طلب داشته را از نظام - به فرض- از مشروعیت افتاده چگونه باز پس می گیریم؟ نافرمانی مدنی را کدام اکبر گنجی ها رقم می زنند؟ همان ها که دیروز تحصن مجلسیان ششم را تنها گذاشتند؟ یا فوج هزار هزار تحریمیان که امروز به حمایت از اعتصاب غذای زرافشان اوین را احاطه کرده اند؟ بیا دست کم من و تو به خودمان دروغ نگوییم... رای نداده مان هیچ کجا به حساب نمی رود. چمران را به ریاست شورای شهر و حدادعادل را به ریاست مجلس رساندیم، بس نبود؟ قالیباف را رییس جمهوری می خواهیم؟ وای بر من و تو اگر تفاخر به شناسنامه های مهر نخورده را از خانه نشینان زیاد سخن گو یاد بگیریم.

من، به معین رای می دهم. نه به آنچه می تواند بکند، به آنچه می خواهد بکند. اگر نتوانست خود را و تو را هم مقصر می دانم. نه فقط او را... به جای "نمی تواند" دوست دارم بگویم کاری بکنیم که "بتواند." نه فقط به یک برگ تا شده رای، - که تازه همان را هم دریغ می کنیم! - که به پیگیری خواسته های نانوشته روی آن برگ... رای به معین، یک گام بیشتر نیست. به انگشت نشان دادن آن چیزی است که می خواهیم. به دست آوردن آن چیز، اما، خود داستان دیگری است. داستانی که نه خاتمی آغازگر ش بود و نه معین به پایان اش خواهد رساند. داستانی که تو و من زندگی اش می کنیم. چه کسی می خواهی بنویسدش؟ جز تو، و جز من..؟

جمعه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۴

دیگر این طوریش را ندیده‌ بودیم. این دوستِ عزیز ِ ما تحریمی نیست. اصلا طرفدار ِ معین است و روز ِ انتخابات هم کار ِ خاصی ندارد و می‌تواند با اتوبوس ِ ما به اتاوا بیاید و رای دهد. ولی می‌گوید که نمی‌خواهد رای دهد چون که او قصد ندارد برای زندگی به ایران برگردد و با این مساله که او بتواند در تعیین سرنوشتِ مردم ِ ساکن ِ ایران دخالت کند مشکل ِ اخلاقی دارد! گیری کرده‌ایم ما!

پنجشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۴

چند تا نکته‌ی پراکنده:

۱) به قول خوابگرد این تعدد نامزدهای راستی‌ها یک طورهایی به نفع‌شان (قالیباف) است. احمدی‌نژاد و رضایی که کامل در آفساید هستند و نیم میلیون هم رای نمی‌آورند و ضرری ندارند. این طوری تنها باعث شده معلوم نشود که قالیباف کاندیدایِ نظام است و رای کلی از مردم عادی را هم بگیرد.

۲) فیلم گفت‌وگوی حجاریان و معین را به بدبختی از وب‌سایت سیمای ضرغامی دیدم. تمام فیلم، حجاریان بود و بس. خیلی هم دردناک بود. حرف‌های معین البته چندان تعریفی نداشت. ولی خب امیدوارم حضور حجاریان کمک کند. خوشبختانه توانستند حرف‌های تندی بزنند.

۳) کلام آخر هم با تحریمی‌ها. تحریم تا جایی که من می‌دانم اصل principle نیست، تاکتیک است. تاکتیکِ موفق هم شرطِ مهمش این است که جواب دهد. از همین الان، بدیهی است که مشارکت چندان پایین نیست و تحریم اصلا و ابدا جواب نمی‌دهد. پس تو را خدا بی‌خیالِ تحریم شوید!

ما داریم یک اتوبوس کرایه می‌کنیم تا جمعه‌ی هفته‌ی آینده از تورنتو به اتاوا برویم و رای بدهیم. صبح راه می‌افتیم و آخر شب برمی‌گردیم. اگر شما هم می‌خواهید با اتوبوس ما بیایید هر چه سریع‌تر به من ایمیل بزنید. ضمنا با پاسپورت هم می‌توانید رای دهید. داشتن شناس‌نامه لازم نیست. بشتابید که تعداد صندلی‌های اتوبوس نامتناهی نیست.

چهارشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۴

اگر قرار بر عدالتِ جنسیتی است، حالا که دخترها رفته‌اند ورزشگاهِ آزادی فوتبالِ آقایان را دیده‌اند، ما پسرها هم باید بتوانیم برویم ورزشگاهِ حجاب فوتبالِ بانوان را تماشا کنیم:-) پس وعده‌ی ما شنبه‌ی هفته‌ی آینده، ساعتِ ۲ بعدازظهر روبروی در ِ شرقی ِ مجموعه‌ی ورزشی حجاب!

یک دلیل هست که به خاطر ِ آن تحریم‌کنندگان حتما باید در این انتخابات شرکت کنند. اگر دولتِ آینده دستِ آقایِ قالیباف و امثالهم بیفتد، دفعه‌یِ بعد که مردم تحریم کنند و مثلا ۵ درصدشان رای دهند، وزارت کشور ِ آقایِ قالیباف می‌گوید ۷۵ درصد مردم رای داده‌اند. آن وقت احتمالا اثباتِ این که حاکمیت مشروعیت ندارد، یک خرده مشکل می‌شود.

سه‌شنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۴

خواندن این مقاله‌‌ی اکونومیست به جمیع تحریمیان توصیه می‌شود. مصر از ۱۹۵۰ تا الان هر چهار سال یک بار انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار می‌کند با یک کاندیدا. میزان مشارکت هم در یک چنین انتخابات مسخره‌ای در عمل بیشتر از ۲۵٪ نیست. بقیه‌ی مقاله را خودتان بخوانید. بعد هم بیندیشید که چرا دولت مصر که به طور منطقی اپسیلون مشروعیتی ندارد چطور تا الان سر کار است و به خوبی و خوشی زندگی می‌گذراند. تازگی تنها یک تغییر کوچکی در قانون اساسی دادند که آن هم برای بستن دهان آمریکاست تا لطف به مردم.

یکشنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۴

Irony همین بس که موسوی خوئینی از ایران پاشده آمده کانادا که از استراژی عدم ِ شرکت ( تحریم با تعارف) دفاع کند، بچه‌های ایرانی در کانادا (به استثنای نیک‌آهنگ) می‌گفتند تحریم فایده ندارد و باید رای داد.

شنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۴

اول این که اگر تورنتو هستید سخنرانی موسوی خوئینی یادتان نرود. دوم هم اگر طرفدار دکتر معین هستید بروید به حلقه‌ی وبلاگ‌نویسان طرفدار معین بپیوندید.

جمعه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۴

سخنرانی علی اکبر موسوی خوئینی، نماینده‌ی مجلس ششم، درباره‌ی «انتخابات ریاست جمهوری، دموکراسی در ایران و مسوولیت‌های ما».
شنبه، ۴ جون، ۵:۳۰ تا ۷:۳۰ بعدازظهر، اتاق ۱۰۵۰ ساختمان Earth Sciences دانشگاه تورنتو واقع در شماره‌ی ۲۵ خیابان Willcocks

تحریمی و غیرتحریمی، کمونیست کارگری و انصاری همه و همه لطفا تشریف بیاورید به صرف گفت‌وگو.