چهارشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۹۲

یه بُردگِیم برای فعالیت سیاسی در ایران

قبل از انتخابات ریاست جمهوری من و خانمم دنبال طراحی یه بردگیم Board game با شبیه‌سازی اوضاع سیاسی ایران بودیم و کلی از کارهاش رو هم کردیم ولی از آخر مثل خیلی کارهای دیگه‌مون نیمه‌کاره رها شد. حالا گفتم این‌جا بنویسمش! 

این بازی الهام گرفته از بازی Life هستش و از لحاظ صفحه‌ی بازی هم شباهت‌هایی به مونوپولی، بازی مورد علاقه‌ی دوران بچه‌گی‌ام، داره. ایده‌ی بازی اینه که تو اوضاع ایران یه سیاستمدار موفق کسی هست که هم حمایت مردم رو داشته باشه و هم بتونه با حاکمیت کار کنه. برای همین تو این بازی هر کسی دو تا قدرت داره : یه قدرت مردمی و یه قدرت حکومتی. معمولا زیاد شدن یکی از این قدرت‌ها باعث کم شدن اون قدرتِ دیگه میشه. تو این بازی هر کسی یه مهره داره که در یه مسیری حرکت می‌کنه. خونه‌های تو این مسیر دو نوع هستند. یه نوع «اتفاق» هستند که از روی کارت‌های که به پشت قرار دارند خونده می‌شن. این اتفاق‌ها می‌تونن اتفاقات روزمره‌ی سیاسی باشن. مثلا بازداشت فله‌ای فعالان سیاسی یا جنگ یا توافق ژنو و از این قبیل. در هر اتفاقی قدرت مردمی و قدرت حکومتی بازیگر تغییر می‌کنه.

اما بخش اصلی خونه‌های این بازی خونه‌هایی است که من بهش می‌گم خونه‌های «انتخاب». وقتی کسی تو این خونه‌ها میفته باید یه انتخابی بکنه. مثلا فرض کنید خونه‌یی داریم با عنوان خونه‌ی تاسیس روزنامه. اگر بازیگر انتخابش «نه» باشه قدرت مردمی و حکومتی یه تغییر اندکی می‌کنه. ولی اگه انتخابش «آری» باشه اون وقت باید دوباره تاس انداخته بشه. تاسی که انداخته می‌شه تعیین می‌کنه که عاقبتِ تاسیس روزنامه چی بوده. مثلا اگر تاس ۱و ۲ افتاد روزنامه توقیف میشه و مدیرمسوول زندانی میشه. اگر تاس ۳و ۴ افتاد روزنامه خیلی موفق میشه و کلی افشاگری می‌کنه و زور قوه‌ی قضاییه به توقیف نمی‌رسه و اگه تاس ۵ و۶ افتاد روزنامه بی‌خاصیت میشه. تو هر کدوم از این حالت‌ها دوباره قدرت مردمی و قدرت حکومتی تغییر می‌کنه. مثلا اگه روزنامه توقیف بشه قدرت مردمی زیاد میشه و قدرت حکومتی خیلی کم میشه. اگه روزنامه خیلی موفق بشه قدرت مردمی خیلی زیاد میشه و قدرت حکومتی یه کمی فقط کم میشه و به همین منوال. خلاصه‌ این طور میشه که در طول بازی، بسته به تصمیم‌هایی که بازیگرها می‌گیرن، قدرت مردمی و قدرت حکومتیشون بالا یا پایین میره. یه نکته‌ی مهم هم اینه که تو خونه‌های «انتخاب» بسته به موضوعِ انتخاب،  بازیگر باید یه حداقلی از قدرت حکومتی یا مردمی داشته باشه. مثلا اگه خونه‌ی انتخاب برای کاندیدا شدن در انتخابات ریاست جمهوری هست، بازیگر باید قبلش یه قدرتِ حکومتی بالایی داشته باشه وگرنه نمی‌تونه انتخابی بکنه. 

و اما پایان بازی. ما برای پایان این بازی یه ایده‌ی خیلی باحال داریم که به دلیل خودسانسوری نمی‌تونم اینجا بنویسمش. خودتون میتونین با ذهن خلاق خودتون پایان این بازی رو تصور کنین. 

چهارشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۹۲

دفترچه‌یِ خاطراتِ آنلاینِ هوشمند مخصوص بچه‌ها

 مادرپدرها خیلی‌هاشون سعی می‌کنن کارهایی که بچه‌هاشون برای اولین بار می‌کنن رو یه جا یادداشت کنن. الان یه سری دفترچه‌های یادداشت کاغذی برای این کارها هست. مثلا این که چه موقع بچه اولین بار راه میره، غذایِ جامد می خوره یا اولین کلمه هایی که میگه چیه و از این قبیل. بعضی‌ از مادرپدرها وبلاگ می‌نویسن که در اون‌جا هم تجربیاتشون رو با بچه‌هاشون می‌گن و هم کارهایی که بچه‌هاشون می‌کنن رو یه طوری ثبت می‌کنن. فیسبوک هم هست که البته کاربردش بیشتر عکس گذاشتنه. کسانی که هم من دیدم برای بچه‌هاشون صفحه‌ی فیسبوک باز کردن معمولا فقط یه سری عکس میذارن و استفاده‌ی خاصی ازش نمی‌کنن.

ایده‌ی من اینه که یه دفترچه‌ی آنلاین درست کنیم که مخصوص نوشتن تجربه‌های مادر پدرها درباره‌ی بچه هاشون باشه و هم‌چنین وارد کردن اطلاعات بچه‌ها. حالا چون این دفترچه مشخصات بچه رو می‌دونه می‌تونه خیلی هوشمند باشه و کلی کمک کنه. مثلا فرض کنید شما وزن بچه‌تون رو یه روز وارد می کنید. همون جا، این دفترچه که سن بچه‌ی شما رو می‌دونه، به شما می‌گه مثلا وزن بچه‌ی شما نسبت به سنش و بقیه‌ی بچه ها چطوره. یا هر وقت بچه‌ی شما مثلا دوساله شد بهتون یاد‌آوری می‌کنه که باید برین فلان واکسن رو بزنین. میشه امکانات شبکه‌های اجتماعی رو هم بهش اضافه کرد و شما بچه‌های هم سن و سال بچه‌تون رو که می شناسین به عنوان دوست اضافه کنین و در این شبکه مادر پدرها بهم کمک و راهنمایی هم بدن.

نکته‌ی مهم اینه که باید صفحه‌ی اصلی این دفترچه مثل تایم‌لاین فیسبوک باشه و مادر پدرها بتونن به ترتیب زمانی مطالب مربوط به بچه‌هاشون رو وارد کنن. چون این مطالب عملن بیشترشون مربوط به موضوعات محدودی هست این دفترچه می‌تونه خیلی فرمتش مخصوص بچه‌ها باشه. یه دفترچه‌یِ خاطراتِ آنلاینِ هوشمند مخصوص بچه‌ها.

پنجشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۹۲

درس جغرافی

مدرسه که می‌رفتم تصورم از درس جغرافی اسم یه سری رودخونه و کوه بود. برام عجیب بود که میشه لیسانس جغرافی گرفت. با خودم می‌گفتم کسی که لیسانس داره لابد اسم تعداد بیشتری کوه و رودخونه رو بلد هست. تو لیستِ لیسانسیه‌های بیکار هم همیشه لیسانس جغرافی برام اون بالاها بود. حالا این جا سر کارم چند سالیه که با بعضی استادهای رشته‌ی جغرافی کار می‌کنم و تازه فهمیدم جغرافی چقدر کاربرد می‌تونه داشته باشه، بویژه برای یه کشوری مثل ایران. اون بخشش که جغرافیای محیطی هست می‌تونه بپردازه به مساله‌ی آب و انواع آلودگی‌های محیط زیستی که الاماشاالله ما در ایران داریم. جغرافیای انسانی هم در برنامه‌ریزی شهری و شهرسازی و مسایلی چون ترافیک و تصادفات خیلی می‌تونه کاربرد داشته باشه. باعث تاسفه که ما تو ایران از یه طرف کلی تحصیلکرده‌ی بیکار داریم و از طرفی کلی مشکلات با راه‌حل‌های ساده که می‌تونه توسط این تحصیلکرده‌ها حل بشه و نمی‌شه.

الان نقشه‌های آلودگی و ترافیک برای استفاده هستند. داشتم فکر می‌کردم کاشکی یه نقشه‌ی تصادفات رانندگی هم برای ایران بود.